چکیده طرح: شناسایی و تحلیل موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاه‌ها اجرایی استان لرستان

عنوان طرح : شناسایی و تحلیل موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاه‌ها اجرایی استان لرستان بر اساس روش نظریۀ داده‌بنیاد به منظور ارائه‌ی یک مدل کیفی

کارفرما : سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان لرستان

دانشگاه مجری : دانشگاه لرستان

مجری پژوهشگر : دکتر احسان گرائی

سال خاتمه : 1400

چکیده: 

دانش مجموعه ای از آموخته ها و تجارب کسب شده عیان و نهان مرتبط با کار از قبیل ایده ها و خلاقیت‌ها، مهارتها، مستندات دانشی، روش‌های حل مسأله، محتوای جلسات تخصصی و کارشناسی و نقد پروژه است که باید بر مدیریت آنها تأکید شود. لازمه استقرار مدیریت دانش در سازمانها شناسایی موانع احتمالی استقرار مدیریت دانش و تلاش برای رفع آنها خواهد بود؛ از اینرو هدف مطالعه‌ی حاضر شناسایی و اولویت‌بندی موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاههای اجرایی استان لرستان انجام شده است. این پژوهش از نوع مطالعات ترکیبی است. ابتدا با استفاده از رویکرد کیفی و با کمک نظریه ی داده بنیاد و تحلیل مضامین موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاههای اجرایی استان لرستان بر اساس تجربه ی زیسته ی کارکنان شناسایی و سپس به منظور بررسی و اولویت بندی آنها در سطحی وسیع تر رویکرد کمّی پژوهش نیز اجرا شد. جامعه‌ی پژوهش را دستگاههای اجرایی استان لرستان تشکیل داده اند. در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند استفاده شد، ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بوده و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضامین که رویکرد غالب در در نظریه‌ی داده بنیاد است، انجام شده است. نتایج بخش کیفی نشان داد که ساختار و فرایند سازمانی، فرهنگ سازمانی، کارکنان، رهبری، فرایند مدیریت دانش، یادگیری و نوآوری و فناوری اطلاعات و ارتباطات مهمترین موانع استقرار مدیریت دانش در دستگاههای اجرایی استان لرستان است. نتایج تجزیه وتحلیل کمّی و اولویت بندی موانع نشان داد که ساختار و فرایند سازمانی، فرایند مدیریت دانش، رهبری، کارکنان، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرهنگ سازمانی و یادگیری و نوآوری به ترتیب با میانگین 56.02 ، 32.31 ، 31.30 ، 28.60، 27.32 ، 26.13 ، 24.68  و مهم‌ترین موانع بر سر راه استقرار مدیریت دانش در دستگاه‌های اجرایی استان لرستان هستند.

بایستی توجه داشت که سیاست گذاری استقرار نظام مدیریت دانش در دستگاههای اجرایی در دو سطح فرابخشی – مجلس شورای اسلامی و هیئت دولت و مانند آن - و درون بخشی- دستگاههای اجرایی صورت میگیرد و دستگاههای اجرایی بازوان اجرایی این سیاستها و راهبردها هستند. از اینرو، سیاست ها غالباً نتیجه تصمیمات چندگانه نیستند بلکه نتیجه تصمیمات چندگانه گرفته شده از سوی تصمیم گیرندگان چندگانه هستند. بر همین اساس برگزیدن الگوی مدیریتی مناسب برای استقرار نظام مدیریت دانش متغیری وابسته از الگوی رهبری آن است. نبود استقلال دستگاه های اجرایی در اصلاح فرایندهای کار، بی ثباتی و کم تجربگی مدیران، تصمیم های غیرکارشناسی، نبود سیستم نظارت و ارزیابی، بی تناسبی میان برنامه ها و بودجه ها و عواملی که قبلاً ذکر شده همگی استقرار مدیریت دانش را با چالش های بزرگی مواجه خواهند کرد. بدون شک آگاهی سیاست گذاران و مدیران اجرایی از مزایایی مدیریت دانش و توانایی آنها در برقراری ارتباط منطقی میان موانع مختلف و تأثیرات آنها بر یکدیگر میتواند زمینه ساز استقرار مدیریت دانش در دستگاههای اجرایی باشد. سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران اجرایی کشور در برنامه ریزی برای استقرار نظام مدیریت دانش به تمامی ارکان آن و روابط متقابل میان آنها توجه داشته باشند؛ زیرا هرگونه تغییر و تحول در هر رکن در صورتی بی توجهی به ارکان دیگر سودمند نخواهد بود.

کلید واژه ها: مدیریت دانش، استقرار مدیریت دانش، دستگاههای اجرایی، استان لرستان

دریافت فایل چکیده

چکیده طرح پژوهشی : شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی برای استان لرستان

عنوان طرح : شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی برای استان لرستان

کارفرما : سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان لرستان

دانشگاه مجری : دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره)

مجری پژوهشگر : دکتر رضا معبودی

ناظر : دکتر محبوبه دلفان

سال خاتمه : 1401

چکیده : دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین اهداف هر کشور در سطح ملی و منطقه ای محسوب میشود که همواره توجه سیاستگذاران را به خود جلب کرده است. با توجه به اهمیت موضوع، طرح حاضر سهم عوامل موثر بر تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی در لرستان را محاسبه کرده است. برای این منظور نخست سهم عوامل موثر بر رشد اقتصادی واقعی در لرستان بر پایه سه الگوی رشد برآورد شده اند. سپس سهم عوامل موثر بر تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی در هریک از الگوها محاسبه شده اند. در نهایت میزان تغییرات سهم ها از میزان واقعی سهم اندازه گیری شده است.

نتایج الگوی اول نشان میدهند موجودی سرمایه فیزیکی بیشترین سهم از رشد اقتصادی واقعی و مطلوب را به خود اختصاص میدهد. توسعه مالی و نابرابری درآمد نیز به ترتیب کمترین سهم از رشد اقتصادی واقعی و هدفگذاری شده را دارا می باشند. همچنین به منظور تحقق رشد 8 درصدی در لرستان لازم است سهم موجودی سرمایه فیزیکی، تجارت و اندازه دولت از رشد اقتصادی به ترتیب 2.47 ،58.3، و 0.76 درصد افزایش و سهم نابرابری درآمد، تورم و توسعه مالی به ترتیب 45 ، 8.59 ، 2.93 درصد کاهش یابند.

یافته های حاصل از برآورد الگوی دوم نیز نشان میدهند موجودی سرمایه فیزیکی بیشترین سهم و نابرابری درآمد کمترین سهم از رشد اقتصادی واقعی و هدفگذاری شده را به خود اختصاص میدهند. همچنین برای تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی در لرستان لازم است سهم نابرابری درآمد و تورم از رشد اقتصادی به ترتیب 96.11 و 12.09 درصد کاهش و سهم سرمایه اجتماعی، موجودی سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی و اشتغال به ترتیب 20.85 ، 0.42 ، 14.9 و 15.27  درصد افزایش یابند.

براساس الگوی سوم نیز بخش خدمات بیشترین و بخش معدن کمترین سهم از رشد اقتصادی واقعی و هدفگذاری شده را به خود اختصاص میدهند. علاوه براین به منظور تحقق رشد اقتصادی 8 درصدی در استان باید سهم بخش کشاورزی و معدن از رشد اقتصادی به ترتیب 8.1 و 24.8 درصد افزایش و سهم بخش صنعت و  بخش خدمات از رشد اقتصادی به ترتیب 5.38 و 2.81 درصد کاهش پیدا کنند.

کلید واژه ها: رشد اقتصادی، رویکرد ارزش شیپلی-اون ، استان لرستان

دریافت فایل چکیده